نمیدونم...

چه زود دارم همه چیز و فراموش میکنم.!

چه زود وابستگی هام و سختی هام و اشکام و دارم فراموش میکنم.

چه زود بیخیال رویاهام شدم.

چقدر زود نا امید شدم و چقدر زود شناختمش.

جه زود فهمیدم.

چه زود گذشت. انگار نه انگار که سه سال طول کشید.

چه زود انگیزه برای بهتر بودن پیدا کرم.

چقدر زود نقشه های جدید کشیدم!

امیدوارم به این زودی ها دوباره خسته و بی تفاوت نشم!!

جدیدا چه زود عصبی میشم...

نظرات 1 + ارسال نظر
خانوم یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ب.ظ http://www.khan00m.blogsky.com

این دعا را در حق منم بکن چون منم خیلی زود تصمیم هام را فراموش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد