سکوت من و چشمای تو!!

 

 

نگران نشو دوست عزیز

من اصلا نفهمیدم.

من اصلا متوجه نشدم که با کلی نقشه ی از پیش تعیین شده من و کشوندی اونجا!

نه بار اول و نه دفعه دوم. هر دو بار کاملا اتفاقی بود.

من در مقابل نقشه هات سکوت میکنم و تو گوشای من و دراز میبینی!

نظرات 6 + ارسال نظر
رحمت جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:25 ب.ظ http://loolian.blogsky.com/

و چه سکوت تلخی....!

[ بدون نام ] جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:26 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
خوب بود حالا که منظورش را فهمیدی یه کمی تحویلش می گرفتی...

من خودم و مسعود جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:26 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

((((:

حمید جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.dayyertifoon.persainblog.com

سلام.....
یه داستان کوتاه تو وبلاگ گذاشتم اگه تونستید لطف کنید اونو بخونید و یه نظر براش بذارین...
شاد باشید و استوار

رحمت شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:55 ق.ظ http://www.lulian.blogfa.com/

رو چیزی که گفتی حتما فکر می کنم ... ممنون !

AG شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:29 ق.ظ http://ag1987.blogfa.com/

سلام
مرسی که سر زدی و ممنون از نظرت
راجع به سوالی که پرسیدی باید بگم که بعضی از پست ها رو خودم نوشتم و بعضی ها رو هم دوستای گلم زحمت کشیدن برام فرستادن
بازم ممنون که توجه میکنی
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد