روز خداحافظی

 

هیچ میدونی که چقدر دلم برات تنگ شده؟!

مطمئنم که فکرشم نمیتونی بکنی!

میدونی به امید چی دارم روحیه ام رو حفظ میکنم؟

فقط به امید اینکه همه چیز تموم شه!مسخره ست. نه؟!

ولی من سه ساله که منتظر همچین روزی هستم و بهش فکر میکنم!

شاید اینطوری فکرت عذابم نده و بتونم برم دنبال زندگیم.

تو این سه سال که حتی یک ساعتم نتو نستم از دستت فرار کنم!

با اینکه همیشه ازم دوری اما فکرت همیشه همراهمه.

واقعا نمیدونم عاشق چیت شدم؟!!!! اخلاق خوبت؟! مهربونی غیر

قابل توصیفت!قیافه جذابت! سادگی و صداقتت!! شباهت اخلاقیت

به خودم؟! میدونی که هیچ کدوم نمیتونن دلیل خوبی باشن!

البته از این نگذریم که کلا مردهای متولد تیر من رو جذب میکنن

 و من دوستشون دارم! اما ماه تولدت هم دلیلش نبوده!

کاش قبل از خداحافظی یک بار دیگه ببینمت. کاش این یک ماه

هم زودتر بگذره و من به روز موعود برسم! روزی که میخوام ازت

خداحافظی کنم! من نمیدونم که بعد از اون چطوری باید زندگی

کنم. اصلا زندگی میکنم یا نه! روزی که از فرداش حتی آرزوی

خداحافظی کردن از تو رو هم نداشته باشم!!

چقدر سخته. میترسم نتونم تحمل کنم. میترسم پایان رویای

تو پایان زندگیم باشه. اما فعلا که تنها امیدم همینه!

که توی یک روز بارونی من و تو روبه روی هم نشسته باشیم و

و با کلی احساس های قشنگ و دوست داشتنی و بدون اینکه

از هم متنفر شده باشیم و دعوایی در کار باشه از خاطرات

 مسخرمون بگیم و از هم خداحافظی کنیم و به هم قول بدیم

که خیلی زود همدیگه رو فراموش کنیم!!

میدونی چند وقته که به خاطرت اشک نریختم؟!

امشب میخوام گریه کنم. فقط به خاطر تو. بدون هیچ بهونه ای

فقط به خاطر تو!

 

نظرات 9 + ارسال نظر
شهلا پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ http://sweetadonis.blogfa.com

سلام. خیلی اتفاقی وبلاگتو دیدم... چیزایی که نوشتی رو خوتدم.... چی بگم.... چی بگم.... چی بگم.

شاد باشی و سلامت

سکوت دیوار جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
ای..گفتی یه حس سرد...
من اگر بدونم طرفم دوسم نداره یادم می ره که کی بوده اومده یا شایدم رفته...دوستی یه طرفه رو اصلا قبول ندارم چون پایانش شکسته..من می دونستم طرفم دوسم داره اما من ...خوب بگذریم حالا اون دیگه رفته من خیلی وقته ازش خبر ندارم راستش بی خبری بهتره..

فردان شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ب.ظ http://aber.blogsky.com/

سلام
مرسی از نظرت آره حک نمی شه.
یه جمله هست که می گه: وقتی بخوای چیزی رو فراموش کنی از یاد نمیره باید نخوای تا فراموشش کنی ان وقت از یاد میره می دانی چرا؟ فکر می کنم گذر روزا نقشش رو تو ذهن کم رنگتر می کنه.من هر وقت یاد ان خاطره می فتم برا خودم این شعر فروغ را می خونم:
روزها رفتند
تو چون یادهای دور هر لحظه از گذشته من دور و دور تر شدی......بهم سر بزن.

رحمت یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:16 ب.ظ http://www.loolian.blogsky.com

فریناز عزیز سلام
رسم بر اینه که در چنین شرایطی از باب دلداری و همذات پنداری وارد بشن اما خب من ترجیخ می دم ببینم و درد بکشم تا اینکه نبینم و آسوده باشم...!
دوست خوبم به نظرم می آد خوندن دو تا کتاب که بهت پیشنهاد خواهم کرد ابعاد تازه ای از عشق و تصویر جدیدی از انسان برات ترسیم کنه...البته ممکنه مطالعه شون کرده باشی...
بهر حال آدمی برای جنگیدن ...نیا سودن... درد کشیدن و در نهایت به هدف خویش رسیدن پا به عرصه هستی می گذارد...
اگر مجالی بود این کتاب ها رو بخون :

جان شیفته اثر رومن رولان
زهیر اثر پائولو کوئیلو

باقی ناگفته ها بماند برای بعد

mohsen یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.shokohetanhaie.blogfa.com

این گل تقدیم به شما .
به ما هم سر بزنید.
_________***__*_**** ___________
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
____**___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________

نگین دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:19 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

به نظرم بدترین نوع عشق همینه!چون وقتی اینهمه ازش دوری اونوقت معشوقت اونی میشه که تو رویاهاته و تو می خوای باشه نه اونی که واقعا هست. به هر حال حالا که داری ازش جدا میشه واسه همیشه، نمیدونم ترجیح میدی رویای اون واسه همیشه باهات بمونه یا ارزو میکنی کاش یه برخوردی باهاش داشتی که واسه همیشه ازش متنفر میشدی؟!!!!!!!!ولی بهت قول میدم بعد از این همه چی واست راحتره مطمئن باش.........

zahra پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:19 ق.ظ http://diya-x.blogfa.com

salam mikhastam beporsam in sher ra bara kasi gozashti ya haminjuri lotfan javab albate age mikhai bashe?be manam sar bezan khodahafez

تنها تر از فریاد دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.khasteazhame.blogsky.com/

چقدر قشنگ نوشتی.

رضا دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:18 ب.ظ

این آخرین چیزی بود که تو وبلاگت خوندم. دیگه نمیام توش. دلیلی نداره . گذشتت دیگه گذشته. تمام این مطالب مال ۳ سال پیشه. مهم الانه که تو مال منی. (یعنی امیدوارم که اینطوری باشه)
اعصابم رو خورد کرد.
هرچی بوده گذشته.
دیگه نمی خوام بهش فکر کنم.
عصبانی شدم
غیرتی شدم
کلافه شدم
این آخرین نظرم بود
آخرین مطلبی هم بود که تو وبلاگت خوندم.
فقط امیدوارم بتونم طوری برات عزیز شم که دیگه غیر از من به هیچ کسی فکر نکنی. یعنی دوست ندارم غیر از من به هیچ کسی فکر کنی. حتی خاطرات گذشتت. پس دیگه خودتم دلیلی نداره که بیای تو این وبلاگت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد