درباره من
یک حس سرد
یک آبی سرد
یک عشق سرد. یک نفرت سرد. یک تصمیم سرد
تمام وجودم رو گرفته.
کاش گرم میشدم
با یک رویای گرم
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آذر 1388 1
- اردیبهشت 1388 1
- آبان 1387 1
- تیر 1387 1
- خرداد 1387 2
- فروردین 1387 4
- دی 1386 2
- آبان 1386 2
- مهر 1386 3
- شهریور 1386 2
- مرداد 1386 2
- تیر 1386 2
- خرداد 1386 4
- اردیبهشت 1386 2
- فروردین 1386 3
- اسفند 1385 4
- بهمن 1385 6
- دی 1385 7
- آذر 1385 10
- آبان 1385 7
- مهر 1385 8
- شهریور 1385 2
آمار : 92259 بازدید
Powered by Blogsky
می تونی باعاشق بودن بدون هیزم آتش بپاکنی
منم میام برا اتیش به پا کردن D:
حالا کی را می خوای اتیش بزنی؟ هیزمها را (;
به به افتادی توی کار اتیش بازی.بعد فریاد زدن برات خوبه .بپا پر اتیشت کسایی که دوست داری نگیره.
سلام.به.من هم سیب زمینی میرام.تو آتیش تنوری کنین.خیلی کیف داره.
اقای احمدی نزاد این مه تلاش میکنه واسه انرزی هسته ای بعد تو میگی چوب و هیزم واسه گرمایش
اشک ها و درد ها رنگها و باز هم رنگها .. اما این روح جوان هنوز پا بر جاست . خداوندا ببین که بنده کوچکت هنوز بر پاهای خود استوار است ... پروردگارا ... جوانه نوپای گل امید ... سخت کار میکند حتی در این بیابان بی آب و علف ... چون تو می خواهی ! چون تو آب و خورشیدش می شوی ... تو برایش دست میزنی و او مست و ترانه خوان همچنان می آید ...می آید و می آید .
او که آنشب به اشکهایش میخندید تو نبودی ...
بی رحمی افکار و طوفان وحشت آینده ... و گل تنهای امید که برهنه و تنها به امید روز آفتاب در آغوش کولاک میخندید ... تو برایش دست میزدی تا از پا نیفتد ...
و او که به خنده هایش هم خندید تو نبودی .
خدایا تو پناه گل امیدی تونگهبان خنده ها و اشکهایش و مهربان ترین در تمام لحظه هایش .... تو در صحرای سوزانش شبنم تازه عشقی .. تو تنها قرص سیمین در این شبهای تاریک اشکی... خداوندا... یاد تو نسیم مهراست سرشار از نوید آزادی....
اکنون گل امید برای دل ترانه تو میخواند ....
خداوندا او که به عاشقانه هایش هم می خندد تو نیستی .
صلام.!
اگه می خواهین آتیش به پا کنید...مواظب باشین که تر و خشک با هم نسوزند...؟!!
عالی بود.
خواستی تبادل لینک و لوگو کنیم خبرم کن.
من پلاستیک دارم میخوای بندازی تو آتیشت ؟؟؟
سلام
چرا هیزم ؟!ما انسانها با حرف هامونم میتونیم همدیگر را گرم کنیم یک گرمای لذت بخش که توش آدم نمیسوزه!
فعلا
سلام من اومدم...دلم برات تنگ شده یه عالمه....... میبینم که تک خوری کردی و من نبودم آتیش بپا کردی؟!!!!!!! ولی خیلی خوشحالم که حال و هوات عوض شده و ظاهرا راهت پیدا کردی ... امیدوارم همیه گرم بمونی
وااااااااااااااااااااای دیدی باز اسمم رو یادم رفت اون قبلیه منما البته میدونم که میدونستی!!!!!!!!!واقعا باید منو ببخشی.دوستت دارم
ای قربان شما بشم من...کی میگه سر نمیزنم؟!
بچه جان بازی بازی با آتیشم بازی؟!حالا طرف کی هست؟ بگو خودم سه سوت زغالش میکنم برات!خلاصه بدخواه مدخواه داشتی درخدمتیم!
سلام...
چطور مطوری؟
من ندیده بودم این دختره وبلاگش رو بسته... چش سفید کجا رفته؟ چش شده یهو... ! عجبا!!!....حالا پرس و جو می کنم بینم بچه ها می دونن....
من این پست رو خونده بودما... ولی یادم رفته بود نظر بدم.. شرمنده از بی معرفتی خودم.
توی این سرما.. آتیش به پا کردن کلی حال میده....
فقط مراقب باش دل کسی رو آتیش نزنی
سلام.آپم بیا
سلام
امیدوارم کمی از این حس سردت که داره یخ می زنه با این آتیش آب بشه...
....................................................
من مطلب جدید نوشتم..
سلام
یه نظر سنجی عشقی گذاشتم تو وبلاگم خوشحال میشم یه سر بزنی
سلام.سلام.صدتاسلام
اینقده بدم میاد از این دخترهایی که همش اتیش می سوزونن ولی اصلا وبلاگ اپدیت نمی کنن... اه اه..... اینقده بدم میاد!!(با لحن خشایار مستوفی خوانده شود !)
دارم زندگی میکنم عزیزم
لطف کن بدن تماس بگیر!
ای ول
r