هوای تازه

 

احساس می کنم سقف اتاقم  کوتاهتر شده.

آبی تیره دیوار ها به سیاهی میزنه.

شلوغی اتاق داره اذیتم میکنه.

نور سفید تو چشمم میزنه. ترجیح میدم تو تاریکی بشینم.

عروسک های کوچیک روی کامپیوتر بهم زل زدن

یکی یکی برشون میدارم و میزارمشون تو کشو.

خوب این بیچاره هارو بزارم یه جا که نبینمشون افکارم  و

 احساس هام رو تو کدوم کشو بزارم؟!!یه حسی بهم میگه وقتش

 رسیده  که د فنشون کنم.

به هوای تازه احتیاج دارم!