بازی !

خوب من اصولا تو همه جور بازی پایم. اما خداییش فقط چند دقیقه اولش.

 زود خسته میشم! حالا شروع میکنم ببینم تا کجا میرم!

چه سخته!

+  من پیرمردهارو خیلی دوست دارم. دست خودم نیست. یه حس خاصه!

+ بیشتر از حد عادی احساساتیم و اشکم بد جوری دم مشکمه!

+ یه بار توی کافی شاپ موهای یکی از پسرهای دانشگاه رو آتیش زدم!!

البته ازش اجازه گرفتم ولی باورش نمیشد من اینکارو بکنم.

بعد کلی زدیم تو سرش تا موهاش تا ته نسوزه!!!!!

(هنوز باهام لجه!)

+ تا همین دو سال پیش حاضر بودم بمیرم و با تلفن حرف نزنم!

 خیلی بدم میومد. اما حالا خوب دارم جبران میکنم.

+ عاشق گلم. اینو به همه میگم اما هیچ کس برام نمیخره!!!

آخیش تموم شد!

من نگین وفرنگیس و شیما  و میلاد و ورونیکا  رودعوت میکنم.

دیگه نمیدونم اونا دوست دارن بازی کنن یا نه! از ما گفتن بود