چشمای بیچاره ی من!

چشمام میسوزن

گرمای منجمد هوا روبه سختی قورت میدم. تلخه!

دنبال یه جای تاریک میگردم

جایی که دیواراش اونقدر تاریک باشن که منو با خودشون یکی کنن.

که کسی نتونه بی رنگ بودن احساسام و بهم گوشزد کنه.

که کسی ازم توقع روشن بودن و نداشته باشه.

میخوام راحت باشم!

نمیخوام نگران افکار دیگران باشم.

نور چشمم و اذیت میکنه.