خوب دیگه
شدم مثل چوپانی که
نی خودش رو گم کرده
گوسفنداش مردن و بع بع نمیکنن!!
تلاش باد و بارون برای ایجاد آهنگ
زندگیم بی نتیجه است!!
مدت هاست هیچ صدایی جز زمزمه های درونم نمیشنوم!
توی سکوتم دنبال یه همصدا میگردم
نی من نیست
گوسفندام مردن
باد و بارونی نیست تا باهام همصدا شه.
خسته شدم
زمزمه ها دارن گمراهم میکنن!!!
پ.ن1: همینطوری آدم چوپان دروغگو میشه دیگه!!!
از تنهایی شاید!
پ.ن2: فعلا نمیتونم طور دیگه ای بنویسم. ببخشید.
مینویسم که آروم شم. پس دعوام نکنید که چرا غمگنانه مینویسم!
باز خوبه مینویسی که آروم شی...
من دیگه با نوشتنم آروم نمیشم...
همه چیز سر چوپان است این روزها!!!
زمزمه های درون من رو هم رها نمی کنن...حتی در خواب...
به خودت سخت نگیر... رسمه جوونیه... شاید این زمزمه های دیوونه کننده باید باشه که به جایی برسیم...
نی و گوسفند و همصدا بهونست فریناز... تا بلکه خودمون... خود واقعیمون رو پیدا کنیم.
هر چقدر دوست داری غمگینانه بنویس.... فکر نمی کنم این یکی به هیچ احدی ربط داشته باشه!
چوپان دروغگو نشوووووووو!!!!!!!!کی گوسفندات رو کشت برم بکشمش؟!!!!!!!!
تنهایی زیادم بد نیتس
میتونیخودتو باز سازی کنی توش
ببین یه چیزی بگم ؟ اگه نیتو گم نمی کردی که خود گوسفندا دنبالت را می افتادن و بع بع میکردن !
راستی نکنه بلد نیستی نی بزنی و گوسفندا رو فراری دادی !
البته گوسیای الان نی گوش نمیدن که فقط پرکاشن و گیتار الکتریک امتحان کن جواب میده .
بجون خودم مسخره ننوشتم برو تو بحرش میگیری چی میگم !
بدردت می خوره .
سلام جالب و دوست داشتنی و ساده
غصه نخور دوستم منم تهنام جفت خودم
هر چه می خواهد دل تنگت بگو
هیچ آدابی هم نجو
ببخشید این روزا سرم خیلی شلوغه
راستی این پست آخریت خیلی قشنگ بید جیگر D:
این نیز بگذرد فریناز جان....! (گل)
سلام.امید وارم که سراینده سرود شادی باشی
r