نم بارون.
گرمای دلچسب خورشید.
سبز شدن زمین. جوونه های درخت ها.
سبکی یه نفس عمیق.
احساس رهایی و
وسوسه ی دویدن و فریاد کشیدن!
اینها فریبند.
فریب بهار!!!
دوسش ندارم اما گاهی خودم رو بهش میسپارم و ازش لذت میبرم!!!
پ ن: سال نو همه مبارک !! امیدوارم سال خوبی داشته باشید. پر از موفقیت و شادی!
نمیدونم آدما چرا هیچ رنگی ندارن.
چرا همه چیز خاکستریه؟
نه حتی سیاه و سفید
خاکستری های خنثی که
من بهشون عادت کردم.
دنبال سفید نیستم
دنبال یه نقطه ی روشن نیستم دیگه.
من خاکستری ها رو به سیاه ترجیح میدم.
تنها نقطه ی سیاه اشباع شده ی اینجا تویی!
تویی که خیلی به یادمی!!!!!!
مشکی اصلنم رنگ عشق نیست!!!!!
نمیدونم چه حسیه؟!
شاید مثل مادر به بچه اش یا بچه به مادرش!!!!
اونقدر دوست دارم و بهت وابسته ام که نمیتونم یه لحظه ناراحتیت و تحمل کنم.
تو تنها کسی هستی که همیشه و در هر شرایطی در کنارت به آرامش میرسم.
اگه یه روز نبینمت انگار یک ساله که ندیدمت.
تا تلفن رو قطع میکنم همون لحظه باز دلم تنگ میشه و میخوام باز شمارتو بگیرم!
اگه ببینم کسی باعث ناراحتیت شده دلم میخواد خفه ش کنم.
وقتی دلت میگیره از خودم بدم میاد که نمی تونم کاری بکنم.
و امشب خوشحالم!
به خاطر تو. به خاطر خودم!! همچین روزی همیشه بهترین روز زندگیمه.
عزیزم میدونم که عاشق دریایی.
میدونم که بارون و دوست داری.
و خیلی چیزای دیگه رو هم میفهمم و میدونم
اما
.
دلخورم از اینکه اونقدر قدرت ندارم که اونارو بهت هدیه بدم.
میدونم رنگ سبز و دوست داری.
کاش میتونستم همه ی سبز های زیبای دنیا رو تقدیمت کنم.
بزرگترین آرزوم خوشحال دیدنته.
خوشبخت بودنت.
تولدت مبارک