یه دار خالی از تار و پود.
بغضی که خیال شکستن نداره!
حس خوبی نیست ... منم الان دچارشم ... ااما به جاش آرامش هست ...
درود - نوشته تون منو یاد بخشی از یه شعر انداخت : تو رفته ای و من خیره به بغض ابرهای تیره می نگرم . نوع نوشتارتون بسیار روان و وبلاگتون متفاوت و چشمنوازه . پاینده باشید
سلاماین بغض کهنه تو دل همه مونده کاش می شد یک بار از ته دل خندید تا این بغض بشکنه
قربونت بشم امیدوارم به زودی توی دارت به جای تار و پود یه فرش قشنگ باشه.یادت باشه که هیچکی نمیتونه فرش تو رو به قشنگیه خودت ببافه..
کاس بر می گشتی حس سرد. کاش بغضت می شکست. کاش...
سلامممچه قشنگ مینویسی!!!!!!!!به کلبه منم سر بزن :)روزات برفی
شاید با بزرگ شدن، بشه از گذشته فرار کرد.
لعنت به بغضی که هیچ وقت نشکست.
حس خوبی نیست ... منم الان دچارشم ... ااما به جاش آرامش هست ...
درود - نوشته تون منو یاد بخشی از یه شعر انداخت : تو رفته ای و من خیره به بغض ابرهای تیره می نگرم . نوع نوشتارتون بسیار روان و وبلاگتون متفاوت و چشمنوازه . پاینده باشید
سلام
این بغض کهنه تو دل همه مونده
کاش می شد یک بار از ته دل خندید تا این بغض بشکنه
قربونت بشم امیدوارم به زودی توی دارت به جای تار و پود یه فرش قشنگ باشه.یادت باشه که هیچکی نمیتونه فرش تو رو به قشنگیه خودت ببافه..
کاس بر می گشتی حس سرد. کاش بغضت می شکست. کاش...
سلاممم
چه قشنگ مینویسی!!!!!!!!
به کلبه منم سر بزن :)
روزات برفی
شاید با بزرگ شدن، بشه از گذشته فرار کرد.
لعنت به بغضی که هیچ وقت نشکست.