شاید می دانم اما فراموش کردم!

     

  دلم درد میکند.

  چشمانم هم.

  دلم تنگ شده شاید!

  چشمانم اما  

  در جستجوی ...

 

 نمیدانم چشمانم در پی جستن چه اینگونه زخم شده اند

  چشمانم را میبندم

  درد میکنند

  در ذهنم

  ماه را

  نگاه میکنم

  شب را حس میکنم

  و سکوت را

  و فکر میکنم

  چه میخواهی؟؟؟

  به یاد آور

  چه میخواهی؟

  ...

 

  انگار

  با احساساتم بیگانه شدم!

  با دلم

  با چشمانم

  با انگشتانم

  با خودم!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
یه گناهکار یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:38 ق.ظ http://alirezasetayesh.blogsky.com

هوالمحبوب
باسلام
به نظر من شما احتیاج به یک عنصر تغییر دارید همانند من که به دنبالش هستم.عنصر تغییری که باعشق همراه شود.برایت آرزوی موفقیت می کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد