بابا مگه نمیگن مرگ یه بار. شیونم یه بار؟؟!

چه اهمیتی داره که چطور برخورد کنه یا

چطور فکر کنه؟!

مهم حرفایی بود که تو دلت جمع شده بود و

باید میزدی . که زدی....

دیگه فکر کردن نداره که!

تو خیلی وقته یاد گرفتی بدون اون زندگی کنی!

تو خیلی وقته که یاد گرفتی فقط به چشم

 یه خاطره خوش بهش نگاه کنی!

اما هنوز اینو یاد نگرفتی خودتو عذاب ندی.

هنوز نفهمیدی که خودت از همه مهمتری!

 

 

 

پ.ن: من امروز اعتراف کردم!!!!!

نظرات 13 + ارسال نظر
فرنگیس پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:48 ب.ظ

خوب کردی اعترافم بدک نیست .جدا این خودتی که مهمی تو یه بار حق زندگی داری میدونم شاید الان قلبت شکسته باشه اما واقعیت همینه.به همین راحتی به همین بد مزهگی.پودر کیک رشد.

ری را پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:48 ب.ظ http://rirayeheshgh.blogsky.com

سلام

وبلاگ زیبایی داری

موفق باشی


خوشحال می شم به وبلاگم سر بزنی

بای

ستایش پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

من این اعتراف رو بهت تبریک می گم.ولی اعتقاد دارم که نباید هر چی تو دلت می بود تو روش بالا می آوردی!
شبیه همیم. خاطرات خوش... و اینکه خودمون از هر کس دیگه تو دنیا مهمتریم...نکته ای که خیلی وقتها یادمون میره....

پیام پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.payamsn.persianblog.com/

سلام.بغضها را باید گفت.

همفری بوگارت پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ب.ظ

خوب کردی
ولی با خاطرش کنار بیا

مهدی جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:11 ق.ظ http://mehdi22.blogfa.com

منه خنگ هنوز که هنوز یاد نگرفتم در مورد این جور مطالب چی جوری باید نظر بدم!!

خزان نوشت جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:21 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

غمنامه نویس غربتم کن ای دل
افسانه شدم٬حکایتم کن ای دل
صد بار برای زنده بودن مردی
یک بار بمیر و راحتم کن ای دل

دستپاچه جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ http://dastpacheh.blogfa.com

ورم شخصیت نگیری خواهر؟!!

استاد کوچولو شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:26 ب.ظ http://kouche.blogfa.com

سلام


همیشه اعتراف رو دوست میدارم .....
حس می کنم کسائی که بزرگ باشن می تونن اعتراف کنن .

نگین شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

سلااااااااااام عزیزم من اومدم.دلم واست یه ذره شده.. راستش نمیدونم کار درستی بود یا نه ولی فکر میکنم کاری بود که باید انجام میدادی!!تا نمیگفتی دلت اروم نمیگرفت.خدا کنه نتیجه همونی بشه که میخای......دوستت دارم زیااااااااااد

کتیبه دل شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ب.ظ http://katibedel.persianblog.com

سلام.من به پرشین بلاگ نمی تونم برم.می شه لطفابه تمام لینکهای من اطلاع بدیدکه یه مدت مشکل ارتباطی دارم.ممنون میشم اگه این کارروبکنید.

هستی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:41 ب.ظ http://hasti27.persianblog.com

این اعتراف کردن ها به نظر من یه کار سخت ولی عالیه!

r دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:19 ب.ظ

r

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد