هیچ کس منتظر شنیدن هیچ صدایی نیست و من پرم از فریاد!

 

زندگیم رنگ اشک گرفته

وجودم بوی مرگ میده

خسته ام

بیشتر از تمام آدم های خسته ی دنیا.

نمیخوام

نمیخوام

نمیخوام.

...

اینم یه جورشه!

بیتفاوت بودن!!!

چیزی که ازش متنفر بودم داره سرم میاد!

دیگه هیچی مهم نیست

هیچ تلاشی

هیچ گله ای

هیچ بغضی

هیچ لذتی

هیچ

شاید ترسی هم نباشه دیگه! مطمئن نیستم!

برادر مهربونم همیشه میگفت که عادت میکنی!!!

انگار دارم عادت میکنم

به زندگی

به مردم

به احساساتم!