بازی !

خوب من اصولا تو همه جور بازی پایم. اما خداییش فقط چند دقیقه اولش.

 زود خسته میشم! حالا شروع میکنم ببینم تا کجا میرم!

چه سخته!

+  من پیرمردهارو خیلی دوست دارم. دست خودم نیست. یه حس خاصه!

+ بیشتر از حد عادی احساساتیم و اشکم بد جوری دم مشکمه!

+ یه بار توی کافی شاپ موهای یکی از پسرهای دانشگاه رو آتیش زدم!!

البته ازش اجازه گرفتم ولی باورش نمیشد من اینکارو بکنم.

بعد کلی زدیم تو سرش تا موهاش تا ته نسوزه!!!!!

(هنوز باهام لجه!)

+ تا همین دو سال پیش حاضر بودم بمیرم و با تلفن حرف نزنم!

 خیلی بدم میومد. اما حالا خوب دارم جبران میکنم.

+ عاشق گلم. اینو به همه میگم اما هیچ کس برام نمیخره!!!

آخیش تموم شد!

من نگین وفرنگیس و شیما  و میلاد و ورونیکا  رودعوت میکنم.

دیگه نمیدونم اونا دوست دارن بازی کنن یا نه! از ما گفتن بود

 

نظرات 26 + ارسال نظر
ورونیکا دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:44 ب.ظ http://veronika.blogsky.com

من از تو هول تر بودم دوست جون قبل تو بازی کردم گلم:*
در ضمن کلی خندو گرفت ازین پستت:)) ایول دختر شجاع!

پیام دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:11 ب.ظ http://www.payamsn.persianblog.com/

سلام.چه وحشتناک .آتیش زدن.

دستپاچه دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:34 ب.ظ

یعنی اصن نمیشه طرف تو اومدا؟
آتییییییییییییییییییییش؟ موهای بدبختو؟
برو عقب جلو نیا....خیلی خطرناکی!

میلاد دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ب.ظ http://roomer.blogfa.com

درود دوست گرامی :
باور کن الان حدود ده دقیقه است که دارم فکر می کنم تا متوجه منظورت بشم اما نمی تونم !!!!!!!!!!!!!!!!!! لطفا راهنمایی کن . من دعوتت رو قبول می کنم ولی به من بگو که چی کار باید بکنم ؟؟؟؟؟؟

فرنگیس دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:54 ب.ظ http://www.mahfarang.blogfa.com

مرسی منم بازی دادین.

خزان نوشت دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:04 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

ولی من هنوز از تلفن بدم میاد!
جالبه که پیرمردا را دوست داری.
خیلی حال کردم با ماجرای اتیش زدن مو!
خیلی با خودم مبارزه کردم تا هیچ وقت جلوی هیچ کس گریه نکنم!( اما گاهی هنوز خراب می کنم!)

نگین دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:32 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

خودم برات یه عااااااااااااااااااالمه گل می خرم عزیزم..همین کاراته که منو کشته..دعوتت قبول اما امشب سرم خیلی درد میکنه شاید فردا

جواد دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ب.ظ http://www.javad-adabi.persianblog.com

سلام دوست عزیزمتبریک منو که از تمامه وجودم سرشار میشود پذیرا باشید بابت زیبا بودن وبلاگتان امیدوارم همیشه زیبا بنگارید تا انسانهایی چون منخوشهال گردم و لذت ببرم
در اخر دوباره سپاسگزارم

مهدی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ق.ظ http://mehdi22.blogfa.com

واقعا بعضی از موارد خیلی تکون دهنده بود

ایشالا با یه پیرمرد لب گوری لق لقو مزدج میکنی تا حس دوستیت حسابی کامل بشه.

تو خجالت نمیکشی این قدر ژای تلفن با یه آدم نامحرم صوبت میکنی. واقعا که. شرم داره

فوژان سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ق.ظ http://foojan.blogfa.com/

آخ باز این بازیه !
اما اعترافات جالبی بود .
از همه باحالتر موهای اون پسره .

نیما سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:43 ب.ظ http://www.feger.blogfa.com

الهی ی شوهر کچل گیرت بیاد
تا انتقام اون دوستت گرفته شه( با عرض مغذرت خدمت تمامیه
بر و بچ کچل)

رحمت سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:58 ب.ظ

رحمت سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:26 ب.ظ http://www.loolian.blogsky.com/

برام خیلی جالب بود خیلی !

سکوت دیوار سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ب.ظ http://www.wall.bogsky.com

سلام
نمی دونم چی بگم...اما می دونم از همه این کارها بجز دوست داشتن گل خسته شدی...
پس یه کاره جدید...شاید مثله من...گوشت را بزار رو دیوار گوش کن ببین دیوار چی داره می گه...البته تو نظرت گفته بودی داری گوش می دی..پس گوش کن...فکر کن..ازش استفاده کن..

شیما چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:51 ق.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

ببین عزیزم من از روزی که این پست رو گذاشتی دارم سعی می کنم بفهمم چی می گی؟!اما چون خنگم اونم خیلی نمی فهمم،ببخشید
اما با همه این حرفا ندونسته و نفهمیده قبول!

ترانه چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ق.ظ http://www.taranehjoon.blogfa.com

چطور بوده که این آقای هم دانشگاهی تو رو نشناخته بوده؟؟
اما تا اون باشه که از این به بعد همه حرفات رو باور کنه!!!

اما علت بی علاقگیت به تلفن رو نمی تونم درک کنم!!!!

موفق باشی!

ستایش چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ب.ظ

ای خدا... فریناز نمیری اینقده اطلاعات می دی!!!!
کاش خود پسره رو آتیش می زدی... چه حالی می دادا!!(از این علامت غولها که دارن می خندن!!)

شیما چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:51 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

منم پنج تا اعتراف کردم!
آخیییییش...

احسان چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:11 ب.ظ http://www.sapina.blogsky.com

آنقدر بوسیدمش تا خسته شد
خسته از بوسیدن پیوسته شد
خواست لب را بر شکایت وا کند
لب نهادم بر لبش تا بسته شد

همفری بوگارت چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ب.ظ

من از پیرزنا

فیامتا جمعه 8 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:41 ب.ظ http://damandan.blogfa.com

:))
اگه من بودم که می‌ذاشتم تا ته کله‌اش بسوزه!
به اندازه یه گندم پخته هم یارو .....نداشته ها:))

سکوت دیوار جمعه 8 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
من مطلب نوشتم...

نیما یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.feger.blogfa.com

سلام
ببین
می خوام لینکتو تو وبلاگم بذارم
اشکالی نداره؟

رضا دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ب.ظ

گل که سهله
اگه بمونی برات باغ گل می خرم خودم

محمد یاسین سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.goosvek.yahoo.com

سلام من زیاد وارد نیستم اگه درست بود خبر بده.ان شالاه شب رویایی زود سر بیاد تو هم استرت تموم شه دیگه تنها نخوابم

محمد یاسین سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ب.ظ http://www.goosvek.yahoo.com

کلک میخوای منو تو اغوش بگیری؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد